نبض زندگی ماعلینبض زندگی ماعلی، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

علی فرشته کوچک خانه ما

تولدت مبارک وجودم

خدا مهربونی کرد تو رو سپرد دست خودم... نازنینم الان که دارم اینا رو مینویسم ساعت نزدیک به ٤ صبحه و تو خوابیدی مثل یه فرشته ناز دیشب تولدت بود امسال قصد نداشتیم که جشن بگیریم اما با لطف اطرافیان تبدیل به جشن شد.چند روز پیش تو و بابا رفتید و به سلیقه خودت کیک سفارش دادید آخه تو عاشق کفشدوزکی درست مثل بچی های خودم! عمه هات و مادر و بابا عطا اومدن خونمون کلی برات خوندنو دست زدن و حسابی خوش گذشت.من و بابا برات بازی فکری خریدیم و مادر اینا کیف چرخدارو عمه فرحناز هم اسکوتر که تو با این آخری خیلی حال کردی خدا رو شکر به خاطر همه مهربونیاش خدا رو شکر که اون کریم دست تو رو تو دست ما گذاشت تا ما بفهمیم زندگی شیرین یعنی چی خدا رو شکر که ما ...
31 تير 1392

به دنیای پاکت درود

پسر قشنگم میدونم تو نوشتن وبلاگت خیلی تنبلی کردم اما میخواستم وبلاگت خیلی شلوغ نشه تا تو بعدا حوصله خوندنشو داشته باشی الان که مینویسم شب از نیمه گذشته و تو در حال خوابیدنی البته تو بغل بابایی!!! دیگه کلی مستقل شدی میری برام سوپر مارکت در خونه و خرید میکنی البته من یا بابا دم در میاستیم چون خونمون رو به خیابون اصلیه من میترسم تو یهو بری تو خیابون برای اولین بار بردمت دارالقرآن بار اول با کمال تعجب از بابا به راحتی جدا شدی و رفتی و تا پایان کلاس هم گریه نکردی که من کلی ذوق کردم اما بار دوم که با مادر رفته بودی بعد از نیم ساعت زده بودی زیر گریه از اونجا به من زنگ زدن که تو داری گریه میکنی و گوشی رو بهت دادن و تو گریه میکردی وای که من چه ...
7 تير 1392
1